الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ تا چند دهه پیش، کوچهها و خیابانهای شهرهای ایران مملو از نشانههای حضور کودکان بود. خطوط گچی کجومعوج برای بازیهایی مانند لیلی، خطبازی، هفتسنگ و الکدولک که حکایت از زندگی پویا و شادمانه کودکان در فضاهای شهری داشت.
در آن زمان، خودروها هنوز بر فضاهای عمومی تسلط نداشتند و اولویت به انسانها، بهویژه کودکان، زنان و سالمندان، اختصاص داشت. کوچهها فضایی برای بازی، تعامل و گپوگفتهای عصرانه بودند، اما با گسترش شهرنشینی و غلبه رویکردهای خودرومحور، این فضاها به حاشیه رانده شدند و کودکان، که حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت شهری را تشکیل میدهند، در طراحیهای شهری نادیده گرفته شدند.
امروزه، فضاهای شهری اغلب برای بزرگسالان طراحی میشوند، با تمرکز بر حملونقل سریع، مراکز تجاری و کاربریهای اقتصادی، در حالی که نیازهای بنیادی کودکان مانند بازی آزاد، ایمنی و دسترسی به آموزش، در اولویتهای برنامهریزی قرار ندارند، اما بیایید یک شهر دوستدار کودک را تصور کنیم. شهری که هر کوچه و میدانش با صدای خنده کودکان زنده میشود، جایی که بچهها با امنیت کامل به مدرسه میروند، در پارک بازی میکنند و در گوشهوکنار خیابانها و پیادهروهایش تعامل و ارتباط را یاد میگیرند. چنین شهری چه ویژگیهایی دارد؟
در این مطلب که در گفتوگو با دکتر تکتم حنایی عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد تهیه و تنظیم شده است به این پرسش اصلی پاسخ میدهیم که چرا در طراحیهای شهری به نیازهای کودکان توجه کافی نمیشود و چگونه میتوان شهرهایی خلق کرد که کودکان هم بهعنوان شهروندان اصلی جامعه در آن دیده شوند.
نادیده گرفتن کودکان در طراحیهای شهری نتیجه ترکیبی از عوامل اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، سیاسی و زیرساختی است:
شهرسازی جدید، بر پروژههای سودآور مانند برجهای مسکونی، مراکز تجاری و زیرساختهای حملونقل سریع تمرکز دارد. فضاهای بازی، مسیرهای کودکپسند و مدارس یکپارچه به دلیل هزینههای اولیه بالا، مانند خرید زمین یا نگهداری فضای سبز و بازدهی مالی بلندمدت، در اولویتهای بودجهبندی قرار نمیگیرند. در شهرهای در حال توسعه، فشار برای شهرنشینی سریع، زمینهای عمومی را به کاربریهای تجاری اختصاص میدهد و دسترسی کودکان به فضاهای سبز و بازی را محدود میکند. نابرابری اقتصادی بین محلهها نیز این مشکل را تشدید میکند. محلههای کمدرآمد اغلب فاقد پارکها و زیرساختهای آموزشی هستند، در حالی که محلههای مرفه به مصرفگرایی اولویت میدهند.
در بسیاری از فرهنگها، کودکان بهعنوان گروهی وابسته به والدین دیده میشوند، نه شهروندانی مستقل با حقوق برابر. این دیدگاه، که ریشه در ذهنیت عمومی و تاریخ برنامهریزی شهری دارد، کودکان را به فضاهای محدود مانند زمینهای بازی ایزوله سوق داده و از ادغام آنها در فضاهای عمومی گستردهتر جلوگیری میکند. ترسهای اجتماعی از خطرات ترافیکی یا جرائم، آزادی حرکت کودکان را محدود کرده و زمان نظارت والدین بر کودکان را افزایش داده است. نابرابریهای اجتماعی، مانند فقر یا تفاوتهای قومیتی، نیز کودکان حاشیهنشین را از دسترسی به فضاهای باکیفیت محروم میکند.
سیاستگذاریهای شهری اغلب فاقد چارچوبهای الزامآور برای حمایت از حقوق کودکان هستند. کودکان بهندرت بهعنوان ذینفعان اصلی در تصمیمگیریها دیده میشوند و صدای آنها در فرایندهای برنامهریزی شنیده نمیشود. پروژههای بزرگ شهری، مانند خیابانکشیها یا توسعه مراکز تجاری، بدون ارزیابی تأثیرات بر کودکان اجرا میشوند. این فقدان مشارکت، همراه با کمبود شاخصهای قابل اندازهگیری برای ارزیابی کودکمحوری، باعث میشود که نیازهای کودکان در اسناد راهبردی شهری نادیده گرفته شود.
طراحی شهری مدرن، که به شدت خودرومحور است، خطرات ترافیکی را افزایش داده و فضاهای عمومی را برای کودکان ناامن کرده است. مسیرهای پیادهرو غیرایمن، کمبود علائم ترافیکی مناسب و فقدان زیرساختهای سبز، کودکان را از تحرک مستقل محروم میکند. همچنین، ترس از مسئولیت قانونی باعث شده که بسیاری از دولتهای محلی از ایجاد فضاهای بازی طبیعی یا مسیرهای باز اجتناب کنند، زیرا این فضاها ممکن است به دعاوی حقوقی منجر شوند.
کمبود دادههای تجربی در مورد تأثیر طراحی شهری بر رشد کودکان، برنامهریزان را از اولویت دادن به این حوزه بازمیدارد. ابزارهای ارزیابی محلهمحور برای سنجش کیفیت فضاهای کودکمحور ناکافی هستند و این شکاف دانشی باعث میشود که طراحیها فاقد نگاه سیستمی به نیازهای کودکان باشند.
یک شهر دوستدار کودک، شهری است که بهطور فعال به حقوق کودکان پاسخ میدهد و فضاهایی را ایجاد میکند که کودکان بتوانند در آن ایمن، آزاد و خلاق رشد کنند. ویژگیهای کلیدی این شهرها در ادامه شرح داده میشوند:
ایمنی، پایه اصلی شهر دوستدار کودک است. مسیرهای پیادهرو باید روشن، بدون مانع و مجهز به نورپردازی کافی باشند. خطوط عابر پیاده باید با علائم واضح و سیستمهای کاهش سرعت، مانند سرعتگیرها، طراحی شوند. فضاهای بازی باید بهگونهای باشند که والدین بتوانند کودکان را بهراحتی نظارت کنند، مانند پارکهایی با دید باز و بدون موانع فیزیکی. برای مثال، در آیندهاون (هلند)، مسیرهایی با رنگهای روشن و تجهیزات بازی، ایمنی و جذابیت را برای کودکان افزایش دادهاند.
مدارس، مهدکودکها، مراکز بهداشت و کتابخانهها باید در فاصله قابل دسترس، از طریق پیادهرو یا دوچرخهسواری، از محلات قرار گیرند. این دسترسی باید برای کودکان با نیازهای ویژه، مانند معلولیت، نیز تضمین شود، با استفاده از استانداردهای طراحی جهانی. همچنین مسیرهای دوچرخهسواری، پیادهروهای عریض و حملونقل عمومی با دسترسی آسان، مانند اتوبوسهایی با ارتفاع کم، باید طراحی شوند. مسیرهای ایمن به مدارس، حوادث ترافیکی را بهطور قابل توجهی کاهش میدهند.
نمونه جهانی: در پورتو (پرتغال)، ادغام مدارس با مسیرهای پیادهرو ایمن، دسترسی کودکان به آموزش را تسهیل کرده است.
فضاهای بازی باید متناسب با گروههای سنی مختلف طراحی شوند، با تجهیزات ایمن و فضاهای طبیعی مانند تپهها، باغها و مسیرهای چوبی. این فضاها باید شامل مناطق سایهدار برای کودکان کمسن و فضاهای آرام برای نوجوانان باشند.
نمونه جهانی: مدل "Playful Learning Landscapes" (مناظر یادگیری همراه با بازی) در فیلادلفیا، که بازی را با آموزش تلفیق میکند، نمونهای موفق است که تعامل کودک-مراقب را افزایش داده است.
کودکان باید در فرایندهای برنامهریزی مشارکت داشته باشند، از طریق کارگاههای مشارکتی یا شوراهای کودک. این امر حس مالکیت و دلبستگی مکانی را تقویت میکند.
نمونه جهانی: در تیرانا (آلبانی)، شوراهای کودک ایدههایی برای بهبود پارکها ارائه کردهاند.
دسترسی به فضای سبز، هوای پاک و کاهش آلودگی صوتی و نوری برای سلامت کودکان ضروری است. استانداردهای جهانی پیشنهاد میدهند که هر شهر باید حداقل ۰.۵ هکتار فضای سبز به ازای هر ۱۰۰۰ نفر فراهم کند.
نمونه جهانی: سنگاپور با توسعه پارکهای محلی مجهز به باغهای طبیعی، این اصل را بهخوبی پیاده کرده است.
میدانها و پارکها باید بهعنوان مراکز اجتماعی عمل کنند، با امکاناتی برای بازی، تجمع خانوادهها و رویدادهای فرهنگی. این فضاها باید مجهز به نیمکتها، سایبانها و تجهیزات بازی متنوع باشند تا کودکان و والدین بتوانند بهطور مشترک از آنها استفاده کنند.
نمونه جهانی: لیما (پرو) با تبدیل خیابانهای اطراف مدارس به فضاهای بازی و سینمای فضای باز، نمونهای موفق در این زمینه است.
در مشهد مصوبه «شهر دوستدار کودک» دی ۱۳۹۷ به تصویب شورای اسلامی شهر رسید و بر اساس آن بنا شد شهرداری اقداماتی را در زمینه آگاه سازی، ایجاد و گسترش فضاهای مطلوب، مناسب سازی محیط و فضاهای موجود، سیاست گذاری کند و الزامات اجرایی را انجام دهد.
پس از آن شهر دوستدار کودک در قالب یک دبیرخانه در شهرداری اجرایی شد. اقداماتی مانند ساخت بوستانهای بانوان، پیگیری و ایجاد بوستان کودک و سلامت، تجهیز فضای مدرن بازی کودکان و تکمیل مطالعات ایجاد زمین بازی مدرن و خلاقانه برای کودکان در بوستان وکیل آباد و کوهسنگی با رویکردهای تقویت ارتباط کودک با طبیعت انجام شد.
این مصوبه در حوزه فضای سبز با فعالیتهایی مانند ایمن سازی و استانداردسازی وسایل بازی کودکان در سطح بوستانها و توسعه فضاهای تفریحی و ایمن سازی وسایل روشنایی دنبال شد. ساخت بوستانهای موضوعی مانند بوستان «دانش» که المانها و بازیهای ویژه کودک در آن لحاظ شده است و نیز اتاقهای لبخند که به منظور پشتیبانی از نیازهای مادران و کودکان، طراحی و ساخته شدهاند از دیگر اقدامات مدیریت شهری برای رسیدن به شهر دوستدار کودکان بوده است.
تجهیز برخی بوستانها به وسایل بازی، توجه به کودکان توا ن یاب و برنامه ریزی برای ساخت بوستانهای موضوعی کودک و سلامت نیز در همین راستا صورت گرفتهاند. چنانکه برایند تمام این فعالیتها موجب شد که مشهد در سال ۱۴۰۰ به عنوان یکی از شهرهای الگوی دوستدار کودک معرفی شود.
تحقیق درحوزه شهرهای دوستدارکودک، به طور خـاص در اروپـا، از سـال ١٩٨٠ مـورد توجـه قرارگرفته که با هدف ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن یا تغییر محیط پیرامون آنها بوده است. در مشهد نیز مطالعات متعددی از سوی نهادهای دانشگاهی و پژوهشی تاکنون صورت گرفته است.
برای نمونه در مقاله «بررسی شهر دوستدار کودک و احساس شادی کودکان در شهر مشهد» که سال ۱۳۹۴ در مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد به چاپ رسیده است، مفهوم شهردوستدار کـودک و ارتبـاط آن بـا احسـاس شادی و نشاط کودکان بررسی شده است. نتایج این تحقیق که از بین جامعه آماری دویست وپنجاه نفره از کودکان ٩ تا ١٢سال شهر مشـهد صورت گرفته است، نشان میدهد ٥٠درصد از کودکان از فضای شهر مشـهد رضـایت داشـته و آن را مورد پسند خود دانستهاند.
مقاله دیگری با عنوان «ارزیابی شاخصهای شهر دوستدار کودک در کلان شهر مشهد» ازسوی دوفصلنامه جغرافیای اجتماعی شهری دانشگاه شهید باهنر کرمان در همین موضوع به چاپ رسیده است.
در این مطالعه شرح داده شده است که ۳۸۴ پرسش نامه میان والدین کودکان ۶ تا ۱۲ سال در مناطق ۱، ۶ و ۸ شهرداری مشهد به عنوان نماینده مناطق کم برخوردار، نیمه برخوردار و برخوردار توزیع و شاخصهای شهر دوستدار کودک در این مناطق از منظر دسترسی، امنیت، زیست پذیری فضاهای شهری و وجود امکانات آموزشی و تفریحی برای کودکان ارزیابی شده است.
نتایج نشان میدهد توزیع این فضاها در شهر مشهد متغیر است و تأکید بر عدالت فضایی و مشارکت کودکان در فرایند برنامه ریزی برای بهبود کیفیت زندگی شهری کودکان وجود دارد. برای مثال وضع موجود شاخص فضاهای بازی و فضاهای سبز در شهر مشهد مطلوب نیست، اما وضع موجود دیگر شاخصها بالاتر از استاندارد عدد ۳ و در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار دارد.